Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@14:29:08 GMT

ناراحتی روزنامه داخلی از تحقیر آمریکا در نیویورک

تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۶۰۴۴۹

ناراحتی روزنامه داخلی از تحقیر آمریکا در نیویورک

فارس پلاس؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابه‌لای روزنامه‌های داخلی و عملیات رسانه‌ای پایگاه‌های خبری رسانه‌های ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانه‌های داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.

*******

ناراحتی یک روزنامه داخلی از تحقیر آمریکا در نیویورک

سحام نیوز- ارگان رسانه ای منتسب به اعضای فراری جریان فتنه- در مطلبی به نقل از یک روزنامه داخلی نوشت: «روزنامه اعتماد نوشت: آقای رئیسی در سخنرانی خود جمله‌ای را بیان کرد که شایسته توجه و تامل و در نوع خود ادعایی بزرگ است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی گفت و تکرار کرد که قدرت‌های کهنه درحال افولند، آنها گذشته‌اند «ما» آینده‌ایم. بهتر بود آقای رئیس‌جمهور این معنا را باز می‌کرد که کدام قدرت‌ها درحال افولند؟ چرا و چگونه و کی غروب می‌کنند و مستندات آماری این افول چیست؟ ما چگونه و با تکیه بر کدام سخن تازه و فرهنگ و تمدن و پیشرفت علمی و هنری و شاخص‌های اقتصادی آینده را از آن خود می‌کنیم؟»

اخیرا روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی بااشاره به همزمانی آزاد شدن دارایی‌های ایران با سالگرد اغتشاشات سال گذشته، نوشت: «تبادل زندانیان (بین ایران و آمریکا) در چنین زمانی حاکی از شکست سیاست‌های آمریکا برای مقابله با تهران است... تداوم پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی، از دیگر نشانه‌های شکست سیاست‌های غرب در قبال ایران است.»

این رسانه غربی در ادامه نوشت: «سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران فاقد هرگونه «لنگرگاه» و «جهت‌گیری» است. دولت‌های غربی نتوانستند یک راهبرد متوازن، متحد و پایدار در قبال ایران اتخاذ کنند که فعالیت‌های جمهوری اسلامی را محدود کند. راهبرد غرب در قبال ایران، نه تنها هدف مشخصی را دنبال نمی‌کند بلکه حتی چارچوب مشخصی هم ندارد.»

 

پیش از آن نیز هفته‌نامه اکونومیست در تحلیلی با اشاره به آزادسازی اموال ایران و توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا نوشت:«در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»

نظم جدید جهانی، چند بعدی و چندوجهی است. یکی از مصادیق آن، تحولات مهم در منطقه غرب آسیا است. از شکستن کمر داعش در عراق و سوریه تا شکست پروژه آمریکا در یمن و از بحران روزافزون در سرزمین‌های‌اشغالی فلسطین تا خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان. توافق ایران و عربستان، برچیده شدن بساط تروریست‌های تجزیه‌طلب در اقلیم کردستان عراق با هماهنگی دولت عراق، قدرت مقاومت در لبنان، پیاده‌روی عظیم و تماشایی اربعین و موارد متعدد دیگر را نیز باید به این فهرست اضافه کرد.

پیش از این «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور سابق آمریکا گفته بود:«احمقانه ۷ هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما من به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا مجبورم در تاریکی به عراق بروم!». در حقیقت این هنر جبهه مقاومت بود که پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا را شکست داده و اکنون با رقم زدن نظم جدید در منطقه، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را به وحشت ‌انداخته است.

از سوی دیگر کارشناسان معتقدند که اروپا به دلیل جنگ اوکراین در یک باتلاق گرفتار شده است. بر همین اساس افزایش کمک‌های نظامی به اوکراین با هدف تقویت امنیت اروپا، تنها به ناامنی بیشتر منجر خواهد شد.

علاوه ‌بر ناامنی روزافزون به واسطه جنگ، اروپا با تبعات سنگین اقتصادی جنگ اوکراین نیز دست و پنجه نرم می‌کند. بر همین اساس از دست دادن انرژی ارزان روسیه یک چالش جدی برای اروپا است. مسئله‌ای که تبعات آن را در «زمستان سخت» سال گذشته شاهد بودیم.

وضعیت کنونی آمریکا نیز از دیگر مصادیق اصلی نظم نوین جهانی است. چندی پیش نشریه فارن افرز در مطلبی نوشته بود:«تحریم‌ها علیه ایران از سر درماندگی و بیش از ‌اندازه تک ‌بعدی‌ است. همه چیز به افول آمریکا برمی‌گردد. رؤسای‌ جمهور مأیوس، تیر کمتری در کمان دارند. تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار می‌کند، بلکه باعث شتاب آن شده و دائما اوضاع را بدتر می‌کند.»

فارن پالیسی نیز در مطلبی مشابه نوشته بود:«آمریکا میان انواع بحران‌ها قرار دارد...مجموعه‌ای از معضلات از جنگ اوکراین تا رقابت با چین و انتخابات.» نشریه فرانسوی نوول ابزرواتور هم در گزارشی نوشت: «آمریکا به خاطر بلبشوی پدید آمده در اثر جنگ اوکراین و به هم خوردن ائتلاف‌های قدیمی، مجبور به واگذاری امتیاز به دیگر کشورها و از جمله ایران است».

در حال حاضر قدرت‌های کهنه در حال افول‌اند. قدرت روزافزون سازمان‌هایی از جمله ‌شانگهای و بریکس از جمله مصادیق افول قدرت‌های کهنه است.

 

القای مهاجرت گسترده از ایران و هدف قراردادن «امید مردم»

مدت هاست که بکارگیری کلیدواژه «مهاجرت» به فصل مشترک رسانه های غربگرا و رسانه های معاند بدل شده است. این دو طیف هر چند وقت یکبار، اینگونه القاء می کنند که مهاجرت از ایران به شدت همه گیر شده است و گویی تمام مردم ایران در فکر خروج و مهاجرت هستند. در جدیدترین نمونه، روزنامه هم میهن مدعی مهاجرت مدیران ارشد حوزه پزشکی از ایران شده و نکته قابل تأمل اینجاست که این خط خبری توسط رسانه های معاند و از جمله شبکه تروریستی اینترنشنال ضریب داده شده است.

 

رهبر معظم انقلاب- ۲۹ فروردین ۱۴۰۲- در دیدار با دانشجویان فرمودند:«ما می‌دانیم که مشکلاتی در داخل وجود دارد و ما این مشکلات را می‌دانیم امّا اینجور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند. جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید می‌شود؛ آن وقتی که استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، می‌نشیند پای دل جوان ـ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام می‌گیرد ـ که «شما به چه دلخوشی‌ای اینجا درس می‌خوانی؟ ول کن برو»! به جوان مبارز می‌گوید: «شما با دلار قیمت فلان قدر، تورم چندساله‌ فلان مقدار، به چه امید و به چه دلخوشی‌ای اینجا درس می‌خوانی، کار می‌کنی؟». ناامیدی اینجوری وارد می‌شود؛ این اثر می‌گذارد.»

 

ایشان در ادامه فرمودند:« یک مثال دیگر؛ مثلاً فرض کنید چهار نفر سرمایه‌دار یا کارآفرین کشور را ترک کردند، پولشان را برداشته‌اند و رفته‌اند یک کشور دیگر. می‌گوید «آقا ببین! به چه امید شما می‌خواهی اینجا فعّالیّت اقتصادی بکنی؟ دارند می‌روند»! خب بله، چهار نفر رفته‌اند، چهل نفر مانده‌اند و دارند فعّالیّت می‌کنند. هزاران شرکت دانش‌بنیان دارد به‌وجود می‌آید، جوان‌ها دارند به کار جذب می‌شوند؛ واقعیّت‌های جامعه اینها است.»

دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای دشمن، امید مردم را نشانه گرفته است و مواردی همچون تمرکز بر کلیدواژه «مهاجرت» دقیقا در راستای القای یأس و ناامیدی در جامعه از سوی دشمن پیگیری می شود. با اینحال سوال اینجاست که چرا برخی رسانه ها در داخل، با این عملیات روانی ضدایرانی همسو و همصدا می شوند؟! آیا منافع مشترکی در میان است؟!

پایان پیام/.

منبع: فارس

کلیدواژه: ایران اینترنشنال روزنامه اعتماد قبال ایران جنگ اوکراین رسانه ها قدرت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۶۰۴۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دروغگویی BBC برای خون‌شویی

محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزار‌های دیگری متوسل شده‌اند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهه‌های گذشته به جنایت غیرانسانی‌شان بپردازند.

گزارش‌های ارسال شده نشان می‌دهد در حال حاضر میلیون‌ها انسان آزاده، فارغ از دین و‌نژاد علیه سیاست‌های استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کرده‌اند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاست‌های استکباری خود عقب‌نشینی و با توقف جنگ، ارسال کمک‌های انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمباران‌های صهیونیست‌ها در امان باشند. 

سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی

روایت عجیب و غریب بی‌بی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانه‌های معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپو‌های امپراتوری دروغین رسانه‌هایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاع‌رسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبهه‌سازی‌ها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بن‌بست بدبینی و هراس از رویداد‌های جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیست‌ها مانور می‌دهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است. 

نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارش‌ها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بی‌بی‌سی گزارش خود را این‌طور به پایان رسانده که «این اسناد می‌تواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر می‌رسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی به‌راحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا به‌طور واضح با قالب رسمی [نامه‌های ایران]متفاوت است. به‌عنوان‌مثال، فاصله‌ها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگان‌های رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانه‌های وابسته و معاند، ابزار‌های محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانه‌ای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمین‌های اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمی‌تواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موج‌سازی روی اخباری که توان جریحه‌دار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآورده‌های خبری می‌پردازد. 

تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب

حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاست‌ها و راهبرد‌های قدرت‌های سلطه‌گر در سراسر جهان به کار گرفته می‌شوند. رسانه‌های فارسی زبان وابسته به این قدرت‌ها که این روز‌ها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاه‌های آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانه‌روزی وارد میدان می‌شوند و با اتخاذ شیوه‌های غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن می‌زنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روز‌ها در دانشگاه‌های آمریکا یا سرزمین‌های اشغالی رخ می‌دهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار می‌کنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشور‌های مستقل دیگر رخ می‌داد همین رسانه‌ها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت می‌دانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سال‌های گذشته در کشورمان رخ داد و رسانه‌های فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقش‌آفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند به‌ویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزه‌ای برای احیای آشوب‌ها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکرده‌اند چه برسد به مخاطبان. 

افزایش ضریب نفوذ رسانه‌ای برای سلطه‌جویی 

گزاره‌های موجود نشان می‌دهدرسانه‌های بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزش‌های مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوری‌های تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاست‌های کلی خود را در رسانه‌های نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیک‌تاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانه‌های جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیک‌های مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانه‌های معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما این‌که اشتراک‌گذاری این اخبار به‌راحتی و با هزینه کمتری در رسانه‌های نوین انجام شده و در دسترس طیف گسترده‌ای از مردم قرار می‌گیرد. واضح و مبرهن است که رخداد‌هایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمی‌افتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول می‌کشید ولی اکنون به‌دلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانه‌ای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بین‌المللی را در سر می‌پروراند می‌کوشد با انواع و اقسام ابزار‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که می‌داند بدون تغییر در باور‌های فرهنگی، ملی و معنوی نمی‌تواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باور‌ها و ارزش‌های انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملت‌ها به این مهم دست یابد. فتنه‌ای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوء‌استفاده فرصت‌طلبان قرار نگیرد. رجوع به افکار‌سنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهم‌تری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازه‌ای در فعالیت‌های ضد حقوق بشری کشور‌های غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنش‌ها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانه‌ای می‌خواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیست‌ها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسل‌کشی باشند به‌ویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنه‌دار در اتاق جنگ صهیونیست‌ها و کابینه نتانیاهو، شهرک‌نشین‌ها هم به‌دلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کرده‌اند و در خصوص وضعیت گروگان‌ها منتقد سیاست‌ها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیست‌ها منجر شده است و آنها با جنگ روایت‌ها می‌خواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوک‌های پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان می‌دهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است به‌ویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بی‌اعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همین‌رو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامی‌زند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات می‌شودودروغ‌های رسانه‌ای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.

 نقش پنتاگون در آشوب‌های ضدایرانی

نظامیان پنتاگون طبق گزارش‌های رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیت‌های خود برای پیچیده‌تر شدن شرایط ایران و تشدید تنش‌های داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوری‌های هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانی‌ها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمی‌نشینند و با تدوین گزارش‌هایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بی‌بی‌سی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئه‌های بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانه‌ای علیه کشورمان را عهده‌دار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانه‌ای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارش‌های سازمان منافقین، گروه‌های تروریستی تجزیه‌طلب و گروهک‌های رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینه‌ها موفق شدند برنامه‌هایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف به‌روز‌رسانی شده و برای اجرا به رسانه‌های معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده می‌شود.

منبع: جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • بازداشت بیش از ۱۵۰۰ دانشجوی آمریکایی در ۲ هفته/ حمایت‌ها از طرف جامعه دانشگاهی ایران ادامه دارد +تصاویر
  • ستون سرکوب
  • واکنش مدیر رسانه سپاهان پس از ناراحتی مورایس
  • جروزالم پست: موفقیت 25 درصدی سامانه های پدافندی آمریکا در رهگیری موشک های ایرانی
  • انتقاد کره شمالی از تحریم‌های اخیر آمریکا علیه ایران
  • روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!
  • دروغگویی BBC برای خون‌شویی
  • پیروزی بدون جنگ
  • پیام‌ها و پیامدهای عملیات «وعده صادق»/ اسرائیل و آمریکا تحقیر شدند
  • عملیات «فتح موعود» و تحقیر نیروی دریایی آمریکا